پنجره

سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت، پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند...

پنجره

سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت، پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند...

گله ای نیست...


گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست

بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست



گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن

گفتی باید بروم حوصله ای نیست



پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف

رفتی تو و دیگر اثر از چلچله ای نیست



گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت

جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست



رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست!

نظرات 3 + ارسال نظر
جبیب دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ

عالی بود http://parsa153.iranblog.com

مسعود جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ

مسئله ای نیست! :(

رضا چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام خیلی قشنگ بود متنت بازم بنویس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد