پنجره

سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت، پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند...

پنجره

سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت، پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند...

فقر

میخواهم بگویم ......

فقر همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......

فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

 فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

 فقر ، همه جا سر میکشد ........

 فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..

فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..

نظرات 1 + ارسال نظر
رحمانی شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:49 ب.ظ http://webtak01.blogspot.com/

با سلام
وبلاگ شما به عنوان یکیاز وبلاگ نویسان هفته محدوده شهرستان تاکستان انتخاب گردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد